loading...
حرفه وفن راه زندگي كردن است
سیّد جواد آیتی بازدید : 15 شنبه 26 اسفند 1391 نظرات (0)

دست از كار كشيد، انگار دنبال كسي مي گشت كه با او درد دل كند. آخر امروزه دنيا وارونه شده و آدمهاي امروزي توجهي به اين مسائل هنري و معنوي نمي كنند، فقط پي حفظ ظاهر، تملق، چاپلوسي و چيزهاي مصنوعي و عروسك مانند هستند. عشق و صفا و محبت بار و بنديل خود را جمع كرده و وارد كوره دهاتها شده و بايد كم كم آنرا در موزه ها دنبال كنيم. روي چهار پايه اي نشستم. چشم خود را مثل دوربين به اطراف زوم كردم. روي ميز بزرگي كه از جنس سفته چنار بود و وسط كارگاه چشم انداز خوبي به كارگاه داده بود مقدار زيادي ابزار آلات مثل انواع مغار (تخت گلوئي نيم باز شفره) چكش و گيره بود ( قيد نجاري)

كنار ديوار مقداري چوب (گردو، چنار، راش وافرا) بود، به ديوار مقداري الگوهاي كاغذي براي ايجاد طرح روي چوب اتصال داده شده بود. مقداري آن طرف تر نرده هاي چوبي كه روي آنها الگوهاي پرنده در آورده شده بود و تمام سر ها و نوك هاي آنها در يك رديف چشم نواز بود. بوي گازوئيل و روغن براي نرم كردن چوبها به مشام مي رسيد. در قفسه كناري چندين نمونه كارهاي تزييني زيبا جلوه گري مي نمود. از استاد كار پرسيدم براي ورود به اين شغل بايد از كجا شروع كرد. در جواب استاد قيد فرمودند:« هنري بايد داشت، طراحي، گل و بوته، كه به صورت تجسمي و استعداد ذهني در فرد بايد وجود داشته باشد.

 

 اين هنر جزء مشاغلي است كه از رده خارج شده، با در آمد كم و پر زحمت، از نظر جسمي با دست و با  به صورت ايستاده بايد كار كرد. جوان پسند است ولي بايد دل به كار بست وبه آن عشق ورزيد و كلاسهاي دوره تخصصي آن در مجتمع هاي فني و حرفه اي بيشتر به صورت تجربي و شاگردي است. بعد از خدمت سربازي پيش استادان (محمد نصر اصفهاني) كار كردم. ولي چند سالي است كه استاد زبر دستي شده ام ولي يك جوان جوياي هنر و كار پيدا شده كه عشق و علاقه مند باشد و من بتوانم علوم خود را به او آموزش بدهم. درد ما هنرمندان و صنايع دستي ها را خودمان مي فهميم. همينطور كه درد يك قاليباف، درد يك معلم، يك فيلم ساز، نقاش، نويسنده، همينطور كه كتاب مظلوم و غريب واقع شده، شغل هاي هنري قديمي هم ساده و گرد خورده در حال نابودي مي باشد ولي جوانان از آن بي خبرند. اين مشاغل هنري قدمت چند هزار ساله دارد ولي روبه افول مي باشد.

بنده از روزي كه خود را پيدا كردم، مشغول تلاش و رزقي حلال بوده ام و فرهنگ كار و تلاش را از پدرم و برادرانم به ارث برده ام. ما در زندگي روزمره همه محتاج يكديگر هستيم و خداوند بشر را طوري خلق كرده كه محتاج همديگر باشند. مثلاً دكتر محتاج مريض، معلم محتاج دانش آموز، مهندس محتاج كارگر، بازاري محتاج حضور مردم، پس نتيجه مي گيريم كه بايد در كنار هم و با هم  و در صلح و صفا باشيم و اينقدر خود خواه و مغرور نباشيم.

 

      بنـي آدم اعـضاي يـكديگـرنـد       كه در آفرينش ز يك گوهرند

  چو عضوي به درد آورد روزگار     دگـر عضوهـا را نمـاند قــرار

 

در پايان از مسئولين و مردم و اولياء فرهنگ خواهشمند است كه به صنف ما رسيدگي فرمائيد. چون در نجف آباد فقط بنده به اين هنر مشغول هستم و همه استاد كاران كار را تعطيل و به كارهاي خدماتي و شغل هاي كاذب رو آورده اند.

بيايند در همه حال در صف نان، در اتوبوس واحد، قطار، هواپيما و در مجالس و محافل به مسائل فرهنگي، تفريحي و ورزشي بپردازيم و فرهنگ هاي خوب به درد بخور خود و ديگر كشورها را در بين جوانانمان نهادينه كنيم. به همديگر تذكر دهيم و هي نگوئيم به ما چه چون خداوند نعمتهاي خود را از ما دريغ مي كند و اصلاً ما را دوست نخواهد داشت. اگر براي خود احترام و شخصيت قائل باشيم خداوند هم به ما كمك مي كند.

 

آدرس مغازه: نجف آباد خ رجائي شمالي، چهار راه شهيد پاك نژاد مغازه حميد سليماني،توليد كننده نرده هاي حفاظ راه پله، صندلي، مُبل، ويترين و كمد و بوفه منبت كاري شده

 

 

ان شاء ا... جوانان و مسئولين به اين رشته هنري بها بدهند و آثار دستي و باستاني خود را حفاظت كنيم.

7/3/91  سيد جواد آيتي
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 70
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 210
  • بازدید کلی : 3,297