loading...
حرفه وفن راه زندگي كردن است
سیّد جواد آیتی بازدید : 45 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحيم

راه تسخير دلها

پيامبران الهي با رهبران ديگر جهان در نحوه گسترش و توسعه مرام خود اختلافات اساسي و بنيادي دارند. يكي از امتيازات آنان اين است كه در پيشبرد مقاصد الهي خود هيچگاه به زور و تهديد متوسل نمي شدند بلكه با رعايت اصول اخلاقي و انساني مي كوشيدند راه نفوذ بر دلها را هموار سازند.

اين سلاحي كه انبياء بر گزيده بودند از هر سلاح جنگي برنده تر بود، چه با زور و تهديد تا مدت زمان معيني ميتوان بر افراد حكومت راند.بدون اينكه كمترين تغيير وتبديل در فكر و انديشه آنان صورت مي گيرد. ولي پيامبرا ن با سلاح اخلاق تا اعماق دلها نفوذ كرده، دركاشانه ي دل نفوذ كرده ، دركاشانه ي دل آنان جايگزين مي شدند و چون بردلهاي آنها تسلط داشتند، براي آنان انقلاب فكري بوجود آورده و تار و پود اعتقادات آباء و اجدادي آناني را بباد مي دادند. اين نفوذ يابي آنچنان ژرف وعميق  بود كه پس از گذشت هزاران سال پيروان مكاتيب الهي با تمام وجود و هستي خود از حريم قوانين و دستورات پيامبران دفاع و پاسداري مي نمودند. با مطالعه درآيات قرآن بخوبي مشهود مي گردد كه اصولاً راهنمايي و ارشاد انسانها و نفوذ يابي در دل و جانها جز با نرمي و ملايمت امكان پذير نيست و اين راه و روش درهمه اديان الهي حكمفرما بوده است.پس از ذكر اين مقدمه به خوبي آشكار مي گرددكه راه نفوذ معلم رعايت اصول اخلاقي معلم از اين رهگذر مي تواند دل دانش آموزان را تسخير كند و الا با ارعاب وتندي  مي توان شاگرد را تا مدت كوتاهي مطيع خود ساخت، اما دل و جان او را هرگز نمي توان تسخير كرد.ممكن است كس بگويد: معلم كارش درس دادن است او بايد از نظر علمي غني بوده و به اصول و فنون كلاسداري آشنا باشد ديگر نيازي  به اصول اخلاقي ندارد.  در پاسخ بايد گفت: اگر معيار و ملاك سيستم كشورهاي غربي باشد،آنان نيز معتقدند كه پرورش از آموزش نمي تواند جدا باشد. معلم درضمن تدريس بطور غير مستقيم شاگردان كلاس را پرورش اخلاقي مي دهد و اگر ملاك منطق اسلام باشد در اين صورت بايد گفت اسلام پرورش را برآموزش مقدم داشته و معتقد است كه اول بايد انسان شد و سپس به كسب علوم پرداخت بنابراين هيچ معلمي نمي تواند از خود سلب مسئوليت كرده و خويشتن را از پرورش اخلاقي شاگردان بركنار دارد، از اين گذشته آموزش منهاي پرورش در حقيقت تيغ دادن دركف زنگي مست مي باشد. در دوره ي طاغوت آموزش تنها سلاح بُرنده اي بود كه در دست عده اي بي ايمان  افتاده، مال و عرض مسلمانان به غارت مي رفت . اگر بيمار مستمند بي بضاعتي به پزشك مراجعه مي كرد و امكان پرداخت حق ويزيت دكتر را نداشت از معاينه ي چنين فرد بدبختي خودداري  به عمل مي آمد، زيرا تخصص خود را ازكشوري بدست آورده كه روح ماديگري در سر حد امكان درآنجا حكمفرما بوده است و چيزي كه درآنجا ارزش نداشته روح ايمان و اصول انساني بوده است. وقتي به گذشته هايي تحصيلي خود بر مي گرديم و معلمان خود را از نظر مي گذرانيم آنكه از همه بيشتر به اصول اخلاقي پاي بند بود در نظرمان احترام بيشتري دارد نه آنكه بهتر درس مي داده است. بنابراين اگر بخواهيم معلم نمونه اي بوده و در دل شاگردان نفوذ كرده باشيم، بايد بكوشيم رفتارمان انساني باشد و باكمال مهر و محبت  با آنان رفتار كرده و لغزشها و اشتباهات آنان را درگذشته ناديده بگيريم و بدانيم كه شاگردان با اينكه كودكان خردسال هستند ولي با همه ي اينها رفتارهاي اخلاقي وانساني معلمان را درك كرده ودر دل خود براي آنان احترام و شخصيت فوق العاده اي را قائل خواهند بود و باز فراموش نكنيم كه هدف اساسي رسول اكرم (ص)  ازآن   همه تلاش  وكوششها همان زنده نگه داشتن  مكارم اخلاق وخصلتهاي انساني بوده است. 

به اميد اينكه ما بتوانيم اصول اخلاقي را رعايت فرماييم و با اين اميد با يك صلوات به روح پاك  تمام شهدا

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 200
  • بازدید کلی : 3,287